هوش هیجانی، توانایی در جهت خودآگاهی هیجانی و اجتماعی شده  و مهارت‌های لازم در این حوزه ‌‌ها را اندازه می‌گیرد . هوش هیجانی، شامل مهارت‌های ما در شناخت احساسات خود و دیگران، مهارت‌های کافی در ایجاد روابط سالم با دیگران، حس مسئولیت‌پذیری در مقابل وظایف، انعطاف پذیری، توانایی حل مشکلات هیجانی، توانایی مقابله با استرس و تکانه ها و … می‌باشد.
 

نظرات و دیدگاه های  دانشمندان در خصوص هوش هیجانی

دیدگاه گلمن

 

گلمن (1995) معتقد بود  هوش هیجانی شامل عناصر درونی و بیرونی می شود.

عناصر درونی شامل خودانگاره، احساس استقلال، ظرفیت شکوفایی و خودآگاهی می باشد.

عناصر بیرونی شامل روابط بین فردی ، سهولت در همدلی و احساس مسئولیت می‌شود.

 

دیدگاه سالوی و مایر

 

در اوایل دهه 1999 مایر و سالووی مدلی از هوش هیجانی را ارائه دادند که در آن از تنظیم هیجانی به عنوان یکی از مولفه های اصلی هوش هیجانی نام برده اند. طبق تعریف مایر و سالووی (1990)، تنظیم هیجانی به توانایی های نظارت و تغییر شدت و جهت هیجانات در خود و دیگران اشاره دارد. همچنین تنظیم هیجان به توانایی حفظ هیجانات مثبت که ارزش لذت گرایانه دارند، مربوط میشوند. سالووی توانایی های مربوط به هوش هیجانی را به پنج حیطه گسترش میدهد:

شناخت عاطفی- شخصی:

خودآگاهی(تشخیص  هر احساسی به همان صورتی که بروز می دهد) سنگ بنای هوش هیجانی است. توانایی نظارت بر احساسات در هر لحظه برای بدست آوردن بینش روانشناختی و ادراک خویشتن، نقش تعیین کننده دارد. توانایی در تشخیص احساسات راستین، ما را به سردرگمی دچار میکند. افرادی که نسبت به احساسات خود اطمینان بیشتری دارند، بهتر می توانند زندگی خویش را هدایت کنند و در زمینه اتخاذ تصمیمات شخصی از انتخاب همسر گرفته تا شغلی که انتخاب می کند، احساس اطمینان بیشتری دارند.

به کار بردن درست هیجان ها:

قدرت تنظیم احساسات خود، توانایی است که بر حس خودآگاهی متکی می باشد. افرادی که به لحاظ این توانایی ضعیف اند، دائما با احساس نومیدی و افسردگی دست به گریبان اند، در حالیکه افرادی که در آن مهارت زیادی دارند، با سرعت بسیار زیادی می توانند ناملایمت های زندگی را پشت سر بگذارند.

برانگیختن خود:

برای عطف توجه، برانگیختن شخصی، تسلط بر نفس خود و برای خلاق بودن لازم است مکان رهبری هیجان ها را به دست گیریم تا به هدف خود دست یابیم.

شناخت عواطف دیگران و همدلی:

توانایی دیگری است که بر خودآگاهی متکی است، اساس ” مهارت مردم” است. افرادی که از همدلی بیشتری برخوردار باشند، به علایم اجتماعی ظریفی که نشان دهنده ی نیازها یا خواسته های دیگران است توجه بیشتری نشان میدهند.

حفظ ارتباط:

بخش عمده ای از هنر برقراری ارتباط، مهارت کنترل عواطف دیگران است. افرادی که در این مهارت ها توانایی زیادی دارند در هر آنچه که به کنش قابل ارائه به دیگران برمیگردد به خوبی عمل می کنند، آنان ستاره های اجتماعی هستند (گلمن، 1995؛ به نقل از پارسا، 1383).

 

کاربرد هوش هیجانی

افرادی که دارای هوش هیجانی بالا هستند، در زمینه‌های زیر بهتر عمل می‌کنند:

– انگیزه و پشتکار بالا در موقعیت‌های دشوار

– مدیریت هیجانات و احساسات

-افزایش میزان همدلی با افراد

-افزایش میزان مدیریت استرس

– مدیریت احساسات خود و درک احساسات دیگران

 

ضرورت آموزش هوش هیجانی

 

تقویت هوش هیجانی باعث می‌شود که فرد بهتر بتوانند احساسات خود را مدیریت کند. در واقع این توانایی به ما کمک می‌کند در موقعیت‌های تهدید کننده و خطرناک، واکنش مناسب تری داشته باشیم، نیازهای دیگران را بهتر درک کرده و حس مسئولیت پذیری بالاتری نشان دهیم.

افرادی که دارای هوش هیجانی بالاتری نسبت به سایر افراد هستند، توانایی استفاده از حل مسئله را به طرز موثری فرا گرفته و در برخورد با مسائل به نحوی کارآمد،  برخورد خواهند کرد.

هوش هیجانی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *